کد مطلب:107148 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:150

حکمت 459











[صفحه 783]

(حاكمی فرمانروای مردم شد، پس برپا داشت و پایداری كرد تا دین همچون شتر در حال آسایش سر بر زمین نهاد). نقل كرده اند كه مقصود از فرمانروا، عمر بن خطاب است. و این سخن جزئی از خطبه ای طولانی است كه امام (ع) در روزگار خلافت خود ایراد كرده است، و از نزدیكی و خصوصیت خود، و محرم اسرار پیامبر (ص) بودن خود یاد كرده و می گوید: مردم مسلمان پس از پیامبر (ص) با رای خود مردی از خودشان را برگزیدند و او در عین حال كه ضعیف بود ولی با پشتكاری كه داشت زمام امر را بر عهده گرفت و دین را استوار ساخت. پس از او حاكمی، فرمانروای مردم شد كه امر زندگی و دینی مردم را برپا داشت و با این كه دو صفت كجروی و ناتوانی را داشت، سرانجام چون شتری كه جلو گردن خود را بر زمین می نهد، توانست بر كار خود مستقر گردد و آنگاه سومی را جایگزین كردند كه به هیچ وجه مالك نفس خود نبود، و خویشاوندانش بر او غالب شدند و او ا به سمت خواسته های خود كشاندند، چنانكه نوزاد گرسنه ی شتر به دنبال مادر می دود، و پیوسته كار بین او و مردم گاهی دور و گاهی نزدیك می شد، تا این كه بر او تاختند و او را از پای درآوردند، سپس به قصد بیعت با من همچون هجوم ملخها روآوردند.

خطبه طولانی است. جران: جلو گردن شتر، ضربه بجرانه، به صورت وصف مستعار، كنایه از آرامش و پابرجایی اسلام است همانطوری كه شتر بر زمین می خوابد و آرام می گیرد.


صفحه 783.